نویسنده: دان الویوس
مترجم: نادر باقری



 

هر چند که مسؤولیت اولیه مربوط به مسائل قلدری/ قربانی در مدرسه، متوجه اولیای مدرسه است، اما والدین نیز می‌توانند تا حد زیادی به اصلاح این موقعیت کمک کنند. کودکانی که جهت‌گیری پرخاشگری‌شان به طرف همسالان (و بزرگسالان) می‌باشد، آشکارا احتمال درگیر شدن آنها در رفتارهای ضداجتماعی از قبیل بزهکاری و سوء مصرف مواد افزایش می‌یابد. بنابراین مهم است که در جهت کمک به تغییر خصومت و نگرشهای منفی و جهت‌گیری رفتار در محیط تلاش شود. چندین پیشنهاد در رابطه با این که والدین در مورد فرزندان خود که مرتکب قلدری می‌شوند، چه کاری می‌توانند انجام دهند، ارائه می‌شود. تعدادی از این توصیه‌ها با آن چه که قبلاً به عنوان مقررات، تحسین و پاداش و تنبیهات بدانها اشاره شده است، مربوط است. والدین باید به وضوح در رابطه با وخامت ارتکاب قلدری با فرزند خود صحبت کنند و این که آنها این قبیل رفتارها را در آینده تحمل نخواهند کرد. اگر والدین و مدرسه پیوسته عکس‌العملهای منفی برای این قبیل رفتارها نشان دهند، احتمال آن خواهد بود که رفتار کودک تغییر پیدا کرده و به میزان قابل توجهی احتمال بروز آن نوع رفتارها کاهش یابد. پرخاشگری کودکان و نوجوانان مسائلی را در سازگاری با مقررات به وجود می‌آورد زیرا که موجب به هم ریختگی و سازمان نایافتگی می‌شود. این زمینه، این امر را ضروری می‌سازد که والدین در مورد تلاش بر روی پذیرش یک یا چند قانون ساده خانوادگی کار کرده و در مورد تحقق آن در زندگی خانوادگی به توافق برسند. این مقررات بهتر است نوشته شده و در یک مکان مشخص در منزل نصب گردد. ضروری است هر وقت که کودک مطابق با آن مقررات رفتار کند مورد تحسین و قدردانی بیشتر قرار بگیرد. وقتی تغییر رفتار پرخاشگرانه آسان است که کودک احساس کند که او را دوست دارند و منزلت مناسبی در میان افراد خانواده دارد. اگر یک کودک مقررات مورد توافق را بشکند، بسیار مهم که با تنبیهات و پیامدهای منفی روبه‌رو شود. در رابطه با مباحث مربوط به مقررات خانوادگی، طبیعی است که سوالاتی در زمینه پیامدهای احتمالی موقع تخطی از قوانین مطرح شود. قبل از آشکار شدن موضوع، والدین باید تعداد قابل توجهی از انواع پیامدها را مورد توجه قرار داده باشند. پیامدها بایستی با میزان ناراحتی یا ناخوشایندیها همبسته باشد، اما تنبیه جسمانی نباید مورد استفاده قرار بگیرد.
به عنوان یک قاعده کلی، موقع وقوع رفتارهای قلدری و یا دیگر رفتارهای ناخواسته، بزرگسالان کاری انجام نمی‌دهند و یا نمی‌دانند که کودک یا نوجوانشان چه کار دارند می‌کنند. بنابراین مهم است که والدین تلاش کنند دوستان فرزندانشان را بشناسند و این که معمولاً چه کاری دارند می‌کنند. یک شیوه مناسب در این زمینه صرف وقت زیاد با یکدیگر به عنوان یک دوست می‌باشد. بودن والدین و فرزند با یکدیگر فرصتی را فراهم می‌کند که با هم تجربیات مثبت مشترکی داشته باشند و می‌توانند در این موقع شخصیت فرزندشان را شناخته و واکنشهای مناسبی را نشان دهند. در چنین روشی ممکن است هر چه بیشتر روابط مبتنی بر اعتماد و اطمینان گسترش یابد و این موجب می‌گردد که کودک بیشتر راغب شود به حرف والدینش گوش کند و تحت تأثیر والدین خود قرار بگیرد. والدین هم ممکن است بتوانند با پرخاشگری کمتری به فرزندشان کمک نموده و الگوهای واکنشی مناسبی را نشان دهند. شاید فعالیت، توانایی جسمانی و نیاز به تسلط در بسیاری از مرتکبان قلدری، استفاده از بعضی شیوه‌ها را سودمندتر می‌سازد، برای مثال: رشد جرات و جسارت همراه با رعایت مقررات، فوتبال یا هاکی روی یخ. شاید کودک استعداد خاصی داشته باشد که والدین آن را می‌توانند مورد تشویق و رشد قرار دهند.

والدین فرد قربانی چه کار می‌توانند بکنند؟

اگر والدین متوجه شوند که فرزندشان مورد آزار و اذیت و تهدید قرار می‌گیرد و مدرسه نیز آنها را از این وضع مطلع نساخته است، آنها باید تا آن جایی که امکان دارد هر چه زودتر با معلم کودک تماس بگیرند، هدف باید رسیدن به یک همکاری با مدرسه در مورد مسأله و پی‌گیری خطوط مورد بحث در بالا باشد. از آن‌جایی که یک قربان تیپیک «قربانی منفعل» دانش‌آموزی است مضطرب، ناایمن و با اعتماد به نفس پایین (1) و دارای دوستانی محدود یا بدون دوست، آن برای والدین مهم است که در جهت کمک به بهبود سازگاری فرزند خود تلاش کنند. یکی از این روشها، افزایش اعتماد به نفس در کودک قربانی است بدین طریق که والدین باید استعدادهای بالقوه فرزند خود را رشد داده و در او نسبت به خودش نگرش مثبت ایجاد نمایند.
حداقل در میان پسران، قربانی از نظر جسمی، اغلب ضعیف‌تر از دانش‌آموزان هم قطار خود بوده و حتی ممکن است دچار نوعی «اضطراب بدنی (2)» باشند بنابراین بهتر است که در صورت تمایل دانش آموزان به این رفتارها نسبت به آموزش انواع فعالیتهای فیزیکی، از قبیل درگیر شدن در فعالیتهای مختلف ورزشی اقدام شود. حتی اگر این فعالیتها در سطح محدودی انجام گیرد، موجب هماهنگی جسمانی و کاهش اضطراب بدنی و افزایش اعتماد به نفس در آنها خواهد شد. این موجب خواهد گردید که کودک به صورتهای مختلف به محیط خود پیام بفرستد، طوری که ممکن است موجب اصلاح روابط میان همسالان گردد. حتی از طریق انجام بعضی از ورزشها و یا فعالیتها براساس استعداد خاص توسط قربانی، در موقع برخورد با همسالان مرتکب قلدری، این احساس در مرتکبان ایجاد می‌شود که دیگر نمی‌توانند مانند قبل با قربانی رفتار کنند. یک محیط جدید برای دختر یا پسری که فقط براساس مجموعه ادراکات منفی مورد ارزیابی قرار نگرفته باشد، بسیار مهم است زیرا که می‌تواند برای همکلاسیهای جدید خود ارزشمند (3) باشد. این یک شانس تازه‌ای برای دانش‌آموز قربانی فراهم می‌کند. این تجربه به خصوص وقتی می‌تواند برای کودک بسیار مهم باشد که بتواند در میان گروه جدید حداقل یک دوست پیدا کند. برای اصلاح کودک در مدرسه، والدین می‌توانند کودک را تشویق کنند که به صورتی فعالانه همراه با آرامش و دوستی با دیگر دانش‌آموزان در گروه، ارتباط برقرار نمایند. بسیار سودمند است که حداقل دو چیز مشترک وجود داشته باشد، برای مثال علایق یا گرایشهای شخصیتی مشابه. یک نقطه شروع می‌تواند این باشد که دانش‌آموز دیگر نیز تنها و از گروه همسالانش جداست. از آنها که طرد اجتماعی کودکان غالباً بدون مهارت بوده و آنها نیز برای برقراری ارتباط تلاش نمی‌کنند، برای والدین مهم است (یا برای مثال، روان‌شناس مدرسه) که به کودک از طریق توصیه‌های عینی و ملموس و جزئیات کمک کنند که چگونه آغازگر ارتباط باشند. آنها همچنین باید میزانی از حمایت و تشویق را در نظر داشته باشند، زیرا که موجب خواهد گردید تا در شکستهای اولیه این تمایل در کودک ایجاد شود که با تحقیر و بی‌اعتنایی مقابله کند و این امر به مداخله مؤثر والدین کمک خواهد کرد.
اگر والدین متوجه شوند که دختر و یا پسرشان تحت آزار و اذیت و تهدید قرار گرفته و یا از گروه همسالان طرد شده‌اند، طبیعتاً باید برای جلوگیری از ناامیدی فرزندشان، تلاش خود را بیشتر کنند. اگرچه هدف از این اقدام افزایش توانایی مناسب کودک در برقراری ارتباط است، اما ممکن است به طور ناخواسته پیامدهای منفی را در طولانی مدت به دنبال داشته باشد. یک نگرش حمایت مفرط از سوی والدین می‌تواند انزوا گرایی از همسالان را در کودک تقویت کند و دلبستگیهایی نسبت به بزرگسالان ایجاد نماید که واقعاً می‌تواند مانع فرایندهای برقراری و تثبیت ارتباط با همسالان گردد. برای مقابله با این زمینه مهم است که والدین برای استمرار حمایت دائمی از کودک خود در مقابل تنیدگیهای احتمالی، آنها را در ارتباطات و فعالیتهای بیرون از خانواده درگیر سازند. در چنین مواقعی والدین باید تلاش کنند که یک تبیعت جویی محتاطانه اتفاق بیفتد، با یک محدوده معین و مهندسی شرایط برای رشد مثبت.
براساس مباحث پیشین، رفتار تحریک‌آمیز خود قربانی، ممکن است در ارتکاب قلدری دخیل باشد. به عنوان یک تکلیف مهم در این قبیل موارد، والدین (و معلمان) باید با دقت به کودک کمک کنند که الگوی واکنشی را کسب کند که در محیط با میزان کمتری موجب تحریک و عصبانیت شود. می‌توان به قربانی کمک کرد که «مهارتهای اجتماعی» خودش را اصلاح کرده و درک بهتری از «مقررات اجتماعی غیررسمی (4)» را در میان گروه همسالانش کسب کند. علاوه بر جنبه تحریک برانگیزی و انفعالی بودن قربانیان، به طور معمول، صفات مشخصی از قبیل، احساس ناامنی، اعتماد به نفس پایین را دارا بوده که طبیعتاً موجب تبیعت‌جویی از توصیه‌ها و پیشنهادهای به عمل آمده از بالا برای قربانی منفعل را به دنبال خواهد داشت.
قربانی تحریک کننده، با این وجود، اغلب خلق نوسانی دارد و مانند فرد قلدر، ممکن است در تسلیم شدن به مقررات مشکل داشته باشد. همچنین ممکن است برخی از ارزیابیهای مورد بحث برای تغییر رفتاری قلدری به نحوی مناسب مورد استفاده قرار گیرد. اغلب مؤلفه‌های «بیش فعالی» در رفتار تحریک برانگیزی قربانی وجود دارد.
در چنین موارد دشواری، نیاز به کمک اضافی دیگر متخصصان از قبیل روان‌شناس و روان‌پزشک ضروری خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. Low self – confidence
2. Body Anxiety
3. value
4. Informal social rules

منبع مقاله :
الویوس، دان؛ (1392)، شناخت دنیای کودکان، ترجمه‌ی نادر باقری؛ مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، شرکت به‌نشر، چاپ دوم